خلاصه:
داستان،داستان دو تا مامور موفق اداره آگاهیه که اصلا آبشون باهم تویه جوی نمی ره! یکیشون سرگرد سورن صادقی و دیگری سروان عسل آرمان.
داستان از جایی شروع می شه که اداره آگاهی واسه دستگیری یه باند بزرگ قاچاق مواد مخدر مجبوره که دوتا مامور زبده رو بفرسته به عنوان یک زوج داخل این باند. و اولین گزینه ها کسی نیستن جز بچه های داستان ما… داستانی پر از فراز و نشیب!حوادث مختلف واتفاق های جالب!
دانلوددرادامه مطلب
برچسبها:
خلاصه:
برچسبها:
خلاصه:
درمورددختری به اسمه ارمیلاس که دوس داره شوهرش برحسب اتفاق واردزندگیش بشه وبرای همین همه ی خاستگاراشو ردمیکنه تااون اتفاقی که منتظرشه پیش بیادواماحالایه خاستگاری پیداشده که خانوادش راضین و....
دانلود در ادامه مطلب
برچسبها:
خلاصه:
دختری ازجنس همه دخترا...که نا خواسته وارد راهی میشه که براش خیلی چیزا به وجود
میاره....شهرت.....رقابت....ثروت.....
وچیزی که توی عقلش هم نمیگنجیدهیچ وقت....عشق!!!!!
عشقی از نوع ناب که در روزگاری که نامش هم کیمیاست
دانلود در ادامه مطلب
برچسبها:
خلاصه:
رمانی مختلط از آرتان و ترسا ، نیما و طرلان ،توسکا و آرشاویر ، احسان و طناز
آراد و ویولت همه شخصیت ها با هم روزای بارونی رو می سازن …
روزای بارونی … روزایی که برای هر کسی که ذره ای احساس داشته باشه همراه با لذته …
گاهی می تونه برای همون افراد سرشار از درد باشه … درد نبودن کسی که یه روزی بوده …
یا درد تنهایی و نبودن هیچکس! روزایی که هر کسی توی هر ادبیاتی ازش به عنوان غم
استفاده می کنه و تنهایی … همه می گن ابرا کنار می رن و خورشید یه روز در می یاد …
شاید باید به این رمان هم همینطور نگاه کرد …
روزای بارونی … بازی سرنوشته … امتحان پس دادن بنده هاست … خدا عاشقا رو
دوست داره و گاهی تصمیم می گیره ببینه چند مرده حلاجن … وقتی قراره عاشقا ترفیع
بگیرن باید از یه امتحان سخت عبور کنن … یا اونقدر عاشقن که از این امتحان سر بلند
می یان بیرون و می رن مرحله بعد … یعنی عاشق تر می شن … و پیش خدا عزیز تر …
یا اینکه … سقوط می کنن! عشق رو رها می کنن و تنهایی رو انتخاب می کنن …
اون مجازاتیهکه خدا براشون در نظر گرفته … این رمان می خواد به همه عاشقا
بگه ، صبور باشین طاقت داشته باشین ، به هم فرصت بدین ، با هم باشین!
اینجوری از اون امتحان سر بلند بیرون می یاین … وگرنه سزاتون سقوطه!
دانلود در ادامه مطلب
برچسبها:

خلاصه:
همه چیز از یه جر و بحث شروع شد ... یه جر و بحث ساده ...
و بعد کم کم تبدیل شد به یه جدال ... جدالی پر از شیطنت و عطش ...
جدالی پر از تمنا ... جدالی بین حوایی از تبار مسیح و آدمی از تبار محمد ...
برای دانلودبه ادامه ی مطلب برین
برچسبها:

خلاصه:
داستان درمورد دختری به اسم ترساست که دو سال پشت کنکور مونده الان منتظر جواب
کنکوره .مادر ترساچند سال پیش فوت کرده ترسا با پدر و مادربزگش( عزیزجون) زندگی میکنه.
خواهر بزرگش هم ازدواج کرده .ترسا آرزو داره که بره کانادا و اونجا ادامه تحصیل بده ولی پدرش
به دلیل تجربه ی تلخی که دررابطه با فرستادن آتوسا(خواهرترسا)به خارج داشته تحت هیچ
شرایطی راضی نمیشه که ترسارو بفرسته کانادا، به همینخاطرهمین ترسا و دوستاش سعی
دارند با همفکری هم راه حلی برای راضی کردن پدر ترسا پیداکنند که موفق هم میشند ولی
برای عملی شدن این راه حل یه سری اتفاقاتی میفته شخصی وارد زندگی ترسا میشه
مسیرزندگیشو عوض میکنه،…
برای دانلودبه ادامه مطلب بروید
برچسبها:
سلام
اینم ازقسمت اخررمان واولین رمانی که من گذاشتم امیدوارم ازرمان خوشتون اومده باشه
خانوم هماپوراصفهانی واقعاممنون به خاطرنوشتن رمانی به این شیرینی
برای مشاهده رمان برین به ادامه مطلب
برای دانلودرمان اینجاکلیک کنید.
برچسبها: